سیناپس

گذری بر سینما و ادبیات

گذری بر سینما و ادبیات

سیناپس

رویکرد وبلاگ «سیناپس» نقد و تحلیل آثار سینمایی است، نقد و معرفی رمان و کتاب، و نگاهی بر داستان ‌کوتاه، شعر، موسیقی و نقاشی‌.


*

من به آن ‌چیزی زنده‌ام که دیگران به آن مرده: تنهایی!...

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر و شعور» ثبت شده است

خود‌همه‌چیزدانی و خودهمه‌چیزپنداری.

تصمیم گرفته‌ام دیگر مطلبی برای هیچ‌کجا ننویسم. به‌جای نوشتن و مدام حرف‌زدن دوباره شروع به فکر کنم. این همیشه خیلی برایم عجیب بوده که چطور آدم‌ها درباره هر چیزی نظر دارند. دو سه سال پیش می‌گفتم نود و نه درصد آدم‌ها درباره هیچ موضوعی هیچ نظری ندارند. واقعیت هم همین است. داوینچی می‌گوید تا وقتی شما موضوعی را درنیافته‌اید نمی‌توانید آن را دوست بدارید و یا از آن متنفر باشید؛ به دیگر سخن، نمی‌توانید درباره آن نظری داشته باشید. مگر می‌شود آدم به همۀ این موضوعات در جهان امروز تسلط کامل داشته باشد. آنچه می‌گویم هیچ ممانعتی با روزمره‌نویسی، دل‌نوشته‌‌بازی و واکنش‌های لحظه‌ای به موضوعات ندارد. منظورم نظراتی است که آدم‌ها درباره هر چیزی می‌دهند و به‌طرز عجیبی بر آن پافشاری می‌کنند. این همه‌چیزدانی ریشه‌اش در کجا می‌تواند باشد به‌جز کم‌عقلی؟

معرفی کتاب «بلاگا دیمیتروا، شاعر ملی بلغارستان»

 

این نوشته‌ام در ماهنامه صدبرگ اسفند 98 منتشر شده!

 

«بلاگا دیمیتروا، شاعر ملی بلغارستان»

مترجم: فریده حسن‌زاده (مصطفوی)

نشر: علمی

*

گریز از یکبار مصرف بودن

 

پیام رنجبران

 

وقتی با اشعار بانو «بلاگا دیمیتروا» روبرو می‌شویم این سوال برای‌ ما پیش می‌آید که او دقیقا کجا ایستاده است؟ این اشعار چگونه سروده شده‌اند؟ اشعاری که در تار و پودشان رشته‌های حریر لطیف‌ترین نوع احساسات با سترگ‌ترین جنس اندیشه‌ها در هم تنیده شده‌اند؛ به تعادلی غریب دست یازیده‌اند بدان‌سان که نمی‌توان از هم جداشان کرد. ترکیب شگفتی که در توصیف آن فقط واژه‌ی «هنر» رهنماست. این اشعار هر یک به تنهایی نمونه‌های بی ‌بدیل آثار نابِ هنری‌اند. قطعاتی که هر کدام دست خواننده را گرفته و بر فراز آسمانی به پرواز درمی‌آورند که راه جُستن بدان‌‌ تنها به یاری شعر ممکن است. شاعر به واژگانش روحی بخشیده که گویی از لابه‌لای‌شان پرتوهایی تابیده می‌شود که حاوی طول موج ویژه‌ای است. طول موجی که وقتی خواننده‌ی خوش‌ذوق، ناگزیر با آن به هم‌پوشانی دست می‌یابد وارد فضایی می‌شود که شاعر در آن نفس کشیده است! فضایی به‌ گستردگی اقیانوس و بلندای آسمان. بدین‌سان شعر آن هم از نوع عالی‌اش فضای وسیع‌تری به ذهن می‌بخشد؛ دریچه‌های تازه‌ای در ذهن می‌گشاید که شاید پیش از این مکدر بوده‌اند و بدین‌ منوال بر وسعتش بیش از پیش می‌افزاید. اینجا شعر با تاثیر گذاشتن بر احساسات و به وجد آوردن عواطف انسانی، اندیشه آفریده و زاویه‌ دیدِ دیگرگونی در اختیار می‌گذارد. بانو «بلاگا دیمیتروا» جایی ایستاده در قلب هنر؛ آنجا که هر واژه‌ای برای توضیحش ناتمام است و اشعارش از عمیق‌ترین لایه‌های ذهنی‌اش چونان چشمه‌ای می‌جوشد، جایی که تضادها خاتمه یافته و هر چه هست، شعورِ والاست. اما در گام بعد جابجا می‌باید به سراغ مترجم این اشعار رفت؛ آن ‌هم وقتی می‌دانیم ترجمه شعر چه کار دشوار و چه بسا ناممکنی است؛ اما به‌راستی بانو «فریده حسن‌زاده» در ترجمه‌ی این اشعار کارشان ستایش‌برانگیز بوده است. طوری که حین مطالعه اصلا احساس نمی‌کنیم در حال خواندن اشعاری هستیم که نخست به پارسی سروده نشده‌اند. ترجمه‌ی هنرمندانه‌ی بانو «فریده حسن‌زاده» هیچ کم از کار شاعر ندارد. آن‌هم یکی از بزرگ‌ترین شاعران معاصر جهان ادبیات.